نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
استاد گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی، دانشکده الهیات، معارف اسلامی و ارشاد، دانشگاه امام صادق علیه السلام، تهران، ایران
چکیده
نظریه حقالطاعه ازجمله نظریات ابداعی متفکر شهید صدر (رحمتالله علیه) است که در برابر نظریه مشهور اصولیان مبنیبر قبح عقاب بلابیان طراحی و ارائه شده است. قاعده قبح عقاب بلابیان مبتنی بر این نکته محوری است که تکلیف تا بهنحو قطع یا علمی به مکلف واصل نشود، اقتضای تحریک و ایجاد بعث ندارد و عقاب بر عدم تحرک در جایی که مقتضی تحریک نیست، به حکم عقل قبیح خواهد بود. شهید صدر (رحمتالله علیه) با طرح این مسئله که قلمرو تنجیز وابسته به مولویت و حقالطاعه است، معتقد است مولویت حقیقتی مشکک است و هر میزان که مولویت مولا آکد باشد، دایره تنجیز نیز توسعه مییابد و خطای مشهور اصولیان ازآنروست که در مولویت، مولای عرفی را به مولای حقیقی تنظیر کردهاند و چنانکه در موالی عرفی وصول احتمالی تکلیف منجز نیست، در مولای حقیقی نیز عدم تنجیز وصول احتمالی تکالیف را مطرح کردهاند. اصل و جانمایه نظر شهید صدر (رحمتالله علیه)، وجود اقتضای بعث و تحریک در تکالیف منکشف به احتمال در مولای حقیقی است. این نظریه از سوی برخی با عنوان ناسازگاری درونی نقد شده است. مدعای ناقد این است که در احتمال تکلیف الزامی مولا، احتمال ترخیص و اباحه نیز وجود دارد و حقالطاعه مولا چنانکه اقتضای رعایت مولویت در احکام الزامی دارد، اقتضای رعایت مولویت در احکام ترخیصی نیز دارد و در صورت تزاحم جوانب الزام و ترخیص، هیچ وجهی بر ترجیح جانبی بر جانب دیگر وجود ندارد. ازاینرو نظریه شهید صدر (رحمتالله علیه) گرفتار ناسازگاری درونی است. در این نوشتار سعی شده است عدم ورود این اشکال بر نظریه روشن شود. مدعای شهید صدر (رحمتالله علیه) وجود اقتضای تحریک در تکالیف محتمل مولای حقیقی است و ناقد بهخاطر مانع و مزاحم داشتن حقالطاعه در ناحیه تکالیف الزامی از سوی تکالیف ترخیصی، نظریه را ناتمام میداند نه اینکه اصل مدعا را که وجود مقتضی بعث است، به نقد کشیده باشد. این خطای اصلی نقد است؛ گرچه در حوزههای دیگری هم با اشکال مواجه است که بدانها نیز پرداخته شده است.