نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی کارشناسی ارشد معارف اسلامی و حقوق، دانشکده معارف اسلامی و حقوق، دانشگاه امامصادق علیهالسلام، تهران، ایران
2 پژوهشگر فقه سیاسی و استادیار گروه فلسفه، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
چکیده
عدالت اجتماعی در مطالعات معاصر به معنای الزام دولت به تأمین منابع مادی زندگی برای تمام افراد است. این دریافت، موضوع نظریه عدالت را ساختارهای بنیادین جامعه میداند که بر مبنای آن، عدالت وصفی برای نهادهای سیاسی و اجتماعی است نه فضیلتی برای فرد. از سویی اندیشه اسلامی نیز در طول تاریخ خود نسبت به عدالت اجتماعی بیتوجه نبوده است. بر این پایه، بازخوانی موضوع نظریه عدالت در فقه سیاسی امامیه و نسبتسنجی آن با دریافت معاصر از عدالت اجتماعی، مسئله اصلی این پژوهش است. به عبارتی، این پرسش که آیا اجرای عدالت فقهی، تحقق عدالت اجتماعی در معنای جدید آن را تضمین میکند یا خیر، مسئله اساسی پژوهش حاضر را صورت میبخشد. مبتنی بر یافتههای این پژوهش که با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی مسئله مورد اشاره پرداخته است، میتوان موضوع نظریه عدالت در فقه سیاسی امامیه را ضمن دو دریافت محوری صورتبندی کرد. دریافت نخست ناظر به وصفی فردی است و التزام عملی به شریعت را معیار تحقق وصف عدالت در فرد میداند. همین معنا از عدالت شرط تصدی قدرت برای حکمرانان قرار گرفته است. دریافت دیگر نیز تحقق عدالت در جامعه را با اجرای قوانین اجتماعی شریعت در پیوند میداند. مبتنی بر چنین خوانشی، تحقق احکام شرعی عین تحقق عدالت تلقی میشود. سرانجام، نتایج پژوهش حاکی است که عدالت بهمثابه فضیلتی فردی و نیز تقلیل عدالت به اجرای شریعت، برای تحقق عدالت اجتماعی کافی نیست. بااینهمه میتوان رهیافتها و بایستههایی درونفقهی را برای تأسیس نظریه فقهی عدالت اجتماعی بازشناخت.
کلیدواژهها