نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
دانشپژوه سطح چهار حوزه علمیه قم، قم، ایران
چکیده
انسان در زیست اجتماعی خود ناگزیر از حضور در سازمانهای مختلفی است که برای اداره امور مربوط به خود، مدیرانی انتخاب و بر دیگر افراد مسلط کردهاند. هر مدیر برای اداره سازمان تحت امر خود، دستورات و فرمانهایی صادر و زیردستان را ملزم به پذیرش آن میکند. بر اساس مبانی توحیدی، فرماندهی ذاتاً مختص خداوند متعال است و غیر او حق فرمان دادن به دیگری را ندارد و نیز فرمان پذیرفتن از غیر او نیز ممنوع است. ازآنرو که در حکمرانی اسلامی تمام ابعاد مدیریت و حکمروایی باید بر اساس مبانی اسلامی شکل گیرد، لازم است مشروعیت فرماندهی و فرمانپذیری با توجه به همین مبانی بررسی شود. بر اساس رابطهای که هر فرد ممکن است با سازمان داشته باشد، در نگاه ابتدایی مشروعیت فرماندهی و فرمانپذیری میتواند ناشی از نظام ولایی، قوانین و مقررات و نیز عقد استخدام باشد. در این نوشتار، با بهرهگیری از روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع وحیانی و کتابخانهای، هریک از این وجوه، شرایط و اقتضائات آن و همچنین، قلمروی اثبات مشروعیت توسط آن بررسی شده است و قوانین و مقررات و عقد استخدام بهعنوان ملاک مشروعیت مورد پذیرش قرار گرفتهاند.
کلیدواژهها