نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار گروه فقه و مبانی حقوق، دانشگاه یاسوج، یاسوج، ایران
2 دانشجوی دکتری فقه و مبانی حقوق، دانشگاه یاسوج، یاسوج، ایران
چکیده
اغلب موضوعات مستحدثه در عصر حاضر، به اعتبار مرجع تشخیص، در حیطه موضوعات کارشناسی (عرف خاص) قرار میگیرند. در نگاه رایج فقهای شیعه، در شناخت و تعیین مصادیق چنین موضوعاتی حاکمیت با عرف است و شرع تنها متکفل بیان حکم است. ازآنجاییکه عرف کارشناسی طریق الی الواقع در شناخت موضوع است، قول کارشناس دارای حجیت است. عرفی نگری در موضوع شناسی مسائل مستحدثه با یک چالش اساسی روبروست و آن غفلت از ماهیت فرهنگی تاریخی عرف است. بر این اساس عقل اساساً یک پدیدهای تاریخی است و هر دوره تاریخی بر اساس تفسیر کلانی که انسان نوعی آن دوره، از هستی دارد شکل میگیرد؛ این تفسیر کلان اساس و بنیاد فرهنگ و عرف جوامع میشود بهگونهای که در تاروپود عرف آن جامعه حضور دارد. اگرچه گاهی در وجه نظر اولیه و ظاهر گرایانه حکم به عدم مغایرت این موضوعات با شرع شود، اما به دلیل ماهیت فرهنگی این موضوعات بسط و کارکرد این موضوعات وابسته به حضور فرهنگ حاکم بر آنهاست. از همین رو پذیرش ظاهر گرایانه مخترعات عرفی بدون توجه به وجه فرهنگی تاریخی آنها، موجب پیدایی بحران در زیست عملی مسلمین و چالش اساسی میان شرع و عرف میشود.
کلیدواژهها