نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه امام صادق (ع)
2 استادیار گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه قم
3 دانشجوی دکتری فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه قم
چکیده
علوم اجتماعی از جمله فقه، دانشهایی بر پایه اعتبارات بشری هستند که به تنظیم و مدیریت زندگی اجتماعی انسان میپردازند. از این منظر فقه میتواند مقوم الگوهایی برای مدیریت کلان جامعه اسلامی باشد. به نظر میآید توقف فقه در سطح تفقه فرد محور، ظرفیت و کارکرد لازم برای مدیریت اجتماعی را نخواهد داشت. وصول به این اندیشه فقهی از جانب برخی فقها مرهون بسط و تکامل دستگاه اجتهادی شیعه است که روشمندی در فهم و حجیت را بهعنوان عنصر اساسی خود قلمداد میکند. این جریان فقهی، جریان مهم و غالب در فقه شیعه بوده و دارای سه صورت تکامل یافته است. صورت اول به کشف «گزارهای» از متون دین مبادرت میکند درحالیکه صورت دوم آن با التفات به ورود مدرنیته در جوامع اسلامی بر استنباط «نظاممند» احکام فقهی تأکید دارد. صورت سوم بیشینهگرائیبا التفات به حضور تمدنی مدرنیته و غایت آن که توسعه انسانی از طریق حکومت کردن بر انسانها است، در پی مقابله با آن به پشتوانه نظریه ولایت فقیه و سامان دادن فقه حکومتی است. این نظریه در آراء و عمل فقهی-سیاسی امام خمینی (ره) به بلوغ رسید.
کلیدواژهها